هر جامعه برای بقا و تداوم حیات خود، ناگزیر به رفع برخی نیازهای اساسی نظیر نیازهای اقتصادی، زاد و ولد، آموزش و پرورش و ایجاد نظم و امنیت عمومی بوده است. بنابراین در جهت رفع این نیازها به تدریج نهادهایی نظیر خانواده، آموزش و پرورش و... ایجاد شدهاند. از بین نهادهای اجتماعی نهاد آموزش و پرورش قدمتی چند هزار ساله دارد. بنایراین آموزش و پرورش بهعنوان مهمترین نهاد اجتماعی برآمده از متن جامعه و در عین حال سازنده و تکاملدهنده آن است و تأثیر آن در پیشرفت جامعه، امری کاملاً محسوس است. آموزش و پرورش، مسؤولیتهای بزرگی برای تحقق اهداف فردی و اجتماعی برعهده گرفته است و بهعنوان بهترین فرصت برای شکوفاسازی استعدادهای انسانی مطرح و موردنظر متخصصین و دستاندرکاران تعلیم و تربیت بوده است. هدف تمامی نظامهای آموزشی، برپا کردن مدارس خوب و با کیفیت است. کیفیت مدارس مستلزم تلاش و کار جمعی و هماهنگی کلیه پارامترهای داخلی و خارجی نظام مدرسه است. از میان بخشهای گوناگونی که در آموزش و پرورش بهطور رسمی فعال هستند، مدرسهها عموماً و دوره متوسطه خصوصاً، بهعنوان یک نهاد اجتماعی حساس، نقش مهمی در تحقق هدفهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بر عهده دارند و لازمه تحقق این هدفها، ایجاد و تقویت محیطهای جذاب و با کیفیت است . مدارس بهعنوان پایدارترین شکل نهاد آموزش و پرورش همواره در معرض پرسشهایی در قبال کیفیت خود بودهاند. تحقق مدرسهی با کیفیت در ترکیب با مفهوم مدیریت کیفیت، سازهای گسترده و چند بعدی است که مستلزم بازآرایی ساختار مدارس و بهبود محصولات و خدمات مدرسه، مشارکت همه جانبه و ایجاد فضای اطمینان بخش برای همه گروههای ذینفع مدرسه است . کیفیت مدارس و عوامل مؤثر بر آن مسألهای بسیار مهم است که مرکز توجه متخصصان تعلیموتربیت بوده است. عواملی همچون خانواده، محیط زندگی، مدرسه و خدمات مدرسه، معلمان، مدیران، برنامه آموزشی دانشآموز، قوانین و مقررات مدرسه، جو مدرسه، فرهنگ مدرسه، انتظارات جامعه از مدرسه نیروی انسانی متخصص و متعهد، مدیریت آموزشی قوی، ویژگیهای فراگیران، فرایندهای یادگیری و یاددهی ، همچنین کیفیت معماری در محیط های یادگیری . محققان به پیچیدگی ارتباط بین شکل و خواص فیزیکی مدارس و آموزش و یادگیری را پی بردهاند. در واقع فضای ظاهری خوب و کافی، تجهیزات و میز و صندلی مناسب، محیط تمیز و منظم، باعث احساس خوب دانشآموزان شده و در نتیجه در آموزش و یادگیری تأثیرگذار است . این عوامل و خیلی از عوامل دیگر در اثر بخشی کیفیت مدارس دخیلاند. پس باید همه عوامل در نظر گرفته شوند جامعه اگر بخواهد همگام با پیشرفت علمی جهان حرکت کند باید نقش این عوامل بها دهد و هرگز از تأثیر عوامل چندگانه غافل نشود. زیرا که نادیده گرفتن عوامل فوق در حقیقت سرمایهگذاری بدون هدف و برنامه در آموزش است که به خسارات جبرانناپذیر در سرمایههای انسان منجر میشود .یکی از عوامل موثری که کیفیت مدارس در آنها مطرح است مدارس پیشرواست. در مدرسه پیشرو کودکان بیش تر مورد نظرند و محور فعالیت ها دانش آموزان هستند، هدف این است که تلاش شود تغییرات به سمتی برود که به آموزش جنبه انسانی بدهد، انسانی به این معنا که همواره نیازهای کودکان در نظر گرفته شود و آموزش در جهت پاسخگویی به این نیازها بنا شود. دانش آموز نیز باید در آموزش مشارکت داشته باشد. پس این نوع تغییر ساختاری است که در ذهن و نگرش معلمان، مدیران، اولیا و دانش آموزان ایجاد می شود که همان تغییر نرم افزاری است... به طور کلی منظور از نرم افزار در این جا همان ارتباطات و تعاملاتی است که در کلاس و مدرسه حکمفرماست و منظور از تغییر ساختاری نیز تغییر نرم افزارهاست، تغییر اصول حاکم بر مدرسه و همچنین تعریف و کارکرد مدرسه است و در واقع این هاست که باید با نگرشی نو به آن ها بنگریم. در این ساختار نو دانش آموز، شریک ما در آموزش است و حتی شریک معلم در پرورش حرفه ای او نیز است و این یکی از ویژگی های مدرسه پیشرو است. در چنین موقعیتی مدرسه مطلوب آن است که افرادی تربیت کند که هم نسبت های درست و اصولی جامعه خود را یاد گرفته و باور دارند و هم از قابلیت درک تحولات اجتماعی در سطح جهانی برخوردارند. به عبارتی این مدرسه باید قادر باشد «شهروند جهانی» هم تربیت کند. این شهروند جهانی باید مسایل روز جهان را بداند. ضمن این که فرهنگ بومی خود را خوب بشناسد و به حد شایسته ای از جامعه پذیری رسیده باشد... ذکر یک مثال در این جا خالی از فایده نیست. محتوای آموزشی کتاب های درسی ژاپن امروزه بسیار کم است، حتی از محتوای آموزشی چند کشور توسعه یافته غربی هم بسیار کم تر است. دلیل آن هم اصلی است که آموزشگران ژاپنی به آن اعتقاد راسخ دارند. آن ها در خصوص محتوای آموزشی بر این باورند که «کم، زیاد است)آن ها معتقدند که امروزه اطلاعات در هر موضوعی به قدری زیاد است که دستیابی یک فرد به همه آن ها غیرممکن است. بنابراین تمرکز باید بر روی عمق بخشیدن به مباحث آموزشی و نیز کیفیت یادگیری باشد به نحوی که دانش آموزان را به یادگیری علاقه مند سازد.در چنین مدرسه ای مسایلی از قبیل افت تحصیلی، ترک تحصیل، گریز و بیزاری از مدرسه در بین دانش آموزان وجود ندارد. زیرا مدرسه برای آن ها مکانی شوق انگیز است که در آن با حوصله به عمق مطالب پی می برند، آن ها می فهمند، تجربه می کنند و با زندگی خود مرتبط می سازند. به علاوه مهارت هایی را که در زندگی به آن ها نیاز دارند، یاد می گیرند. از این رو با شوق و ذوق به مدرسه می آیند و با اکراه مدرسه را ترک می کنند.