مدرسه خوب برای دانش آموز

نظر

مفهوم امید در عرصه تحصیلی از مواردی است که در مطالعات آموزشی غالباً مورد بی‌توجهی قرار گرفته است ، در حالی که از نظر اسنایدر (1994) بنیان گذار نظریه امید، یکی از مهم‌ترین عوامل مؤثر بر انگیزش و پیشرفت تحصیلی، ریشه در نظریه امید دارد . طبق نظریه اسنایدر، ایجاد امید نیازمند دو تفکر مسیر و تفکر عامل است. تفکر مسیر جز شناختی نظریه امید بوده که بیانگر ظرفیت و توان فرد برای خلق مسیر است و تفکر عامل جز انگیزشی امید است که فرد را برای استفاده از این مسیرها تحریک و ترغیب می‌کند. از دیدگاه وانگ و لیم (2009) امید، توانایی شخص برای هدف‌گذاری، تجسم مسیرهای لازم برای رسیدن به اهداف و داشتن انگیزه لازم جهت رسیدن به آن اهداف است. بنابراین امید تحصیلی مربوط به اهداف تحصیلی است که دانش‌آموز برای خویش برمی‌گزیند، به راه و مسیرهای دستیابی به این اهداف و همچنین عواملی که باعث می‌شوند تا دانش‌آموزان در این راه ثابت قدم بمانند، اشاره دارد . از عوامل مؤثر بر سلامت روان و عملکرد تحصیلی دانش‌آموزان، حس تعلق به مدرسه است . در هرم نیازهای مازلو، حس تعلق یکی از نیازهای اساسی انسان است که بعد از نیازهای فیزیولوژیکی و امنیت قرار می‌گیرد. از آن جایی که دانش‌آموزان وقت زیادی را در مدرسه می‌گذرانند و فرصت زیادی برای تعامل با معلمان و دانش‌آموزان دارند، حس تعلق به مدرسه زمینه مناسبی را برای پیشرفت تحصیلی و بهزیستی روانشناختی دانش‌آموزان فراهم می‌کند . دانش‌آموزان در مدارسی که مدیریت و قوانین سهل‌گیرانه‌ای دارند حس تعلق بیشتری را تجربه کرده  و این حس، احساس راحتی، خوب بودن، سازگاری دانش‌آموزان را افزایش داده و سبب کاهش اضطراب آنان می‌شود . با توجه به این که نحوه‌ی تعامل دانش‌آموز با دیگران در امید به تحصیل و احساس تعلق به مدرسه نقش دارد باید به دنبال برنامه‌ریزی برای آموزش مهارت‌های ارتباطی بین فردی در دانش‌آموزان بود. مهارت‌های ارتباطی بین فردی بخشی از مهارت‌های زندگی هستند که به واسطه آن‌ها دانش‌آموز می‌تواند درگیر تعاملات بین فردی و فرآیند ارتباط در محیط آموزشی شود. روابط بین فردی برای برخی منبع لذت و پاداش است و برای افراد دارای مشکلات بین فردی، اغلب یکی از ناراحت کننده‌ترین عوامل استرس‌زا به شمار می‌رود که از عملکرد مناسب فرد در روابط اجتماعی جلوگیری می‌کند . اگر چه امید به تحصیل و احساس تعلق به مدرسه در تمام مقاطع تحصیلی مهم و ضروری است اما در طول دوران مدرسه‌ای اهمیت بیشتری می‌یابد . دانش‌آموزانی که امید به تحصیل و احساس تعلق کمتری به مدرسه دارند مشکلات رفتاری عاطفی و تحصیلی عدیده‌ای را تجربه می‌کنند. به همین دلیل لازم است که مدیران و معلمان مدارس در جهت رشد و ارتقای امید به تحصیل و احساس تعلق دانش‌آموزان به مدرسه برنامه‌ریزی‌های مناسبی را داشته باشند. در این راستا انتظار از مدارس این است که در کنار آموزش علوم، مهارت‌های ارتباطی بین فردی لازم برای زندگی روزمره را به دانش‌آموزان بیاموزند تا مانع از ترک تحصیل، شکست و بیشتر شدن مشکلات کودکان و خانواده‌های آن‌ها شوند. با در نظر گرفتن مؤثر بودن برنامه آموزش مهارت‌های ارتباطی بین فردی، و عدم وجود پژوهشی مشابه در ایران، پژوهش حاضر در پی آن است تا با انجام پژوهشی آزمایشی، اثربخشی برنامه آموزشی مهارت‌های ارتباطی بین فردی بر بهبود امید به تحصیل و احساس تعلق دانش‌آموزان به مدرسه را مورد مطالعه قرار دهد. نتایج حاصل از این پژوهش می‌تواند راهنمایی برای مدیران و معلمان مدارس برای بهبود امید به تحصیل و احساس تعلق دانش‌آموزان به مدرسه باشد.